*سه شنبه چون در حال برگشت از مشهد بودم نتونستم برم کلاس خلاصه استاد برای یک سفر رفته خارج از کشور و کلاس رو به شاگردش و دکتر ا واگذار کرده .
این هم کلاسی های من چقدر بعضی هاشون سوتی هستنننننننننننننننننن!از دستشون .من سوتی دادم آی پاک.
*در انتهای درس 10 هستیم و 2 هفته دیگه امتحان لول 1 و باید نمره خوب بیاریم برای اسپرسو 2.
*داریم آمادشیم تا بترکونیم.
*امام رضا بابت سفر ممنونم ازتون .
*سفر عالی بود .
*موقع نماز عشا بود بعد از پایان نماز بود انگاری موقع سجده یک عدد سوسک با چشمای شهلا زیر پام له شده بوووووووووود !
و من جیغ زدم اینم عکسشه به صورت ترکیده شده
من موندم این سوسکا از کجا میان !؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی میتونن بیان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینروزها برای رفتن آماده ترم ...و امیدوار تر .......ای خدا زود بگذره راهی شیم از ایران بریم ...!الهی خیییییییییلی آمین .
این سوسکه اعصابم رو میریزه بهم!!!!!!!!
کلمات کلیدی:
سال پیش این موقع ها بود که مامان برگشت یادته !
چه دیدار زیبایی بود بعد از سالها در آغوشش آرام گرفتم آغوششی که بوی تو رو میداد و.........
و دلتنگی که باز زنده شد به یاد روزهای نبودنت و عاشق شدنم .
مادر آمد و خاطره حضور تو را زنده کرد و من عجیب مست آن روزهایم ...روزهایی که نادانسته عاشقت بودم و این روزها مست روزهای دانستن!
بیا و باز مرا غرق خاطرات کن بیا که نبودنت همه زخم های کهنه ام را مدام زنده می کند ...
می دانی امروز از من پرسید اگر بیاید چه می گویی؟من به پاس عاشق نبودن های الکی اینروزها و تظاهر های احمقانه سکوت کردم و گفتم .........!!ما بهم نمی خوریم و این قلب لعنتی نمی فهمد ما بهم
نمی خوریم یعنی چه ؟!!!!
کلمات کلیدی: دلنوشته های من
حرکت 6:55 صبح از تهران به سمت مشهد قطار پردیس
اولین شب رستوران نسیم لبنان
غذاهای عربی
کباب خاص عربی که مثل کوبیده بود با این تفاوت که خیلی خوووووووووووووووووووووووشمزه بود من دولپی میخوردم!!!خخ
فطایر و برک
هنرمندی خاص با استفاده از دیوار انگار یک کتاب طراحی شده و روش آیات قرآن نوشته ...همش روی یک دیوار ساده با استفاده از نقاشی بود
شب اول مجموعه ای از غر هام رو داشتم خیلی زیاد .....وقتی به خودم اومدم دیدم راهی حرم شدم همش به امام رضا گفتم نکنه منو نطلبیدی .!
دیدم دستم تو ضریح طلاشه ...
و اونجا بود فهمیدم من رو طلبیده بود !
وقتی میشی مهمون امام رضا ...فقط کاش این بوی غذایی که توی حرم میپیچید به شمام اونهایی که فیش نداشتن نمیخورد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی بازار رو گشتم تا تونستم بدل انگشتر جرج رو پیدا کنم .....طرف میگفت از جنس یاقوته !
سوغاتی دکتر که الان خارج تشیف دارن و احتمالا ندم !
زیبا !
آقا جان من هر آنچه خواستم به من عنایت کردی من شک ندارم به آنچه شک دارم توان و اراده خودم است انشاالله بشوم آنکه.............
بازگشت ساعت 7:15 سه شنبه شد به جای 4 شنبه با پردیس و داستان هم نشینی ........!
کلمات کلیدی: سفرها